عاشــــــــــقانـــــــــه
من بـهــانه می گیرم و
تــــــو
دهانـــــم را
با یک “بــــوســــــــه” ببند…
تــــــو
دهانـــــم را
با یک “بــــوســــــــه” ببند…
****
کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .
****
بخـنــد
هــرچـنــد
غـمـگینــی
بـبخــش
هــرچـنـد
مـسکینـــی
فـرامـوش کــن
هــرچـنــد
دلــگیــــری
زیستن این گــونـــه زیـبـاسـت...
بخنـــد
ببخــش
و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم آســـان نــیســـت...
هــرچـنــد
غـمـگینــی
بـبخــش
هــرچـنـد
مـسکینـــی
فـرامـوش کــن
هــرچـنــد
دلــگیــــری
زیستن این گــونـــه زیـبـاسـت...
بخنـــد
ببخــش
و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم آســـان نــیســـت...
****
زلال که باشی سنگ های کف رودخانه ات را می بینند،
بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت!!!
این است رسم دنیای ما...!
بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت!!!
این است رسم دنیای ما...!
****
امروز آرزویم را در گوش قاصدک خواندم
به باد سپردم
قبل از اینکه چون قبلی ها
خودش بر باد روند ...
****
گـاه בلـمــ مےـگـیرב
گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב
گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב
گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב
ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב
آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !
בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ....
گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב
گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב
گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב
ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב
آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !
בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ....
****
هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …
ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند
لعنت بر دوراهی ها …
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …
ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند
لعنت بر دوراهی ها …
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت
15:49 توسط elnaz| 3 نظر |
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |